تجدد در فرهنگ لغت، بمعنای نو شدن و تازه شدن و طرفدار امر تازه شدن آمده است. تجدد مصدر و از باب تفعل است.
به انسان نو گرا متجدد می گویند. اما تمدن در فرهنگ لغت بمعنای شهر نشین شدن و خوی شهری گزیدن است. تمدن نیز مصدر و از باب تفعل است. به انسان یا جامعه ای که از تمدن بر خوردار باشد، متمدن می گویند. بعد از این توضیح مختصر درباره معنای لغوی این دو کلمه مشهور باید به این پرسش که فرق میان تجدد و تمدن چیست؟ اینگونه پاسخ دهیم :
تجدد یعنی نو گرایی و تمدن یعنی شهرنشینی. اما در اصطلاح جامعه شناسان این دو واژه یک فرق اساسی و بنیادی دارد و آن فرق این است که انسان متجدد فقط نو گرا و مصرف پرست است. اما انسان متمدن هم نو گرا است و هم از تفکر علمی و صنعتی برخوردار است. انسان متجدد فقط دوست دارد که از کالای نو و مد نو هر روز استفاده کند. اما خودش از تفکر علمی و صنعتی برخوردار نیست. او واقعا آدم خوش ذوقی است؛ او قادر است در خریدن هر نوع ماشین و کالای متنوع و بهره بردن و پوشیدن و پز دادن و فخر فروختن. بر اساس این تعریف باید به این پرسش که آیا جامعه افغانستان یک جامعه متجدد است یا متمدن؟
اینگونه پاسخ دهیم: جامعه امروز افغانستان، واقعا یک جامعه متجدد و نو گراست نه متمدن. چرا؟ چون جامعه ما یک جامعه مصرفی و مصرف کننده است نه تولید کننده. خود ما تا هنوز از تفکر علمی و صنعتی برخوردار نیستیم. فقط می توانیم با پول خویش، ماشین ها و کالاهای متنوع غربی و شرقی را با حرص و ولع بخریم و استفاده کنیم. اما خود ما قادر به ساختن و تولید کردن ماشین و کالای مورد نیاز خویش نیستیم. امروز کشور ما بازار مشترک شده است برای فروش ماشین ها و کالاهای متنوع غربی و شرقی و …
عجبا! ملت افغانستان در قرن پنجم و ششم هجری از یک تمدن عظیم برخوردار بود اما امروز در قرن بیست و یکم از تمدن برخوردار نیست!! چرا؟ چون در آن روزگار، دانشمندان بزرگی چون ابوعلی سینا و ابوریحان بیرونی و … داشتیم. ابوعلی سینا در تمامی علوم زمان خویش تخصص داشت، بویژه در دو علم پزشکی و فلسفی واقعا نابغه روزگار و اعصار بود. او کسی بود که با قدرت علم پزشکی مرده را از گور بیرون کرد و زنده ساخت … در همان زمان که ملت ما در علم پزشکی و فلسفی آن همه پیشرفته بود، در فرانسه و انگلیس و … علم پزشکی آنقدر عقب مانده بود که مردم به سراغ جادو و جنبل می رفت و انسان جادوگر را بخاطر معالجه به بالین مریض شان می برد!!
روشنفکران اروپایی بعد از رنسانس از قرآن و علوم پزشکی و فلسفی ما خوب استفاده کردند. آنها قرآن را با زبانهای مختلف ترجمه کردند و تسخیر شمس و قمر و تسلط انسان بر زمین و زمان و فرش و عرش را از قرآن الهام گرفتند و خوب جلو رفتند و تا آنجا که در کره ماه و مریخ رفتند و تمدن عظیم جهانی را پی ریزی کردند و بر تمام جهان سلطه پیدا نمودند؛ اما ما مسلمانان فقط قرآن را در قبرستان بردیم و بر سر قبور برای ثواب خواندیم و یا در تاقچه گذاشتیم و بر گردن خود یا چوب گهواره بچه مان آویزان کردیم و به خواندن الفاظ برای کسب ثواب اکتفا کردیم و هر گونه اقتباس و الهام از لفظ و معنای قرآن را برای ساختن جامعه متمدن و متدین بکلی فراموش کردیم. اگر کشور ما می خواهد باز یک کشور تمدن ساز و فرهنگ ساز شود باید ابوعلی سینا تربیت کند؛ باید ثنایی غزنوی تربیت کند، باید مولانا جلال الدین بلخی تربیت کند. آری، مولانا جلال الدین بلخی، در شعر و هنر و عرفان و اخلاق، بزرگترین نابغه جهان بود. باید نسل جوان، تاریخ درخشان کشور خویش را بخوانند و مفاخر علمی و مذهبی و ملی خویش را بشناسند و آنها را سرمشق خویش قرار دهند.
سید جمال الدین افغانی، بنیانگذار تمامی نهضت های اسلامی در صد سال اخیر بود. او واقعا در فلسفه و سیاست یک نابغه بود. آخوند هروی در علم فقه و اصول بزرگترین نابغه روزگار خویش بود. او در نجف اشرف، بزرگترین مجتهد و بزرگترین مدرس روزگار خویش بود. او هم مرجعیت عامه پیدا کرد در نجف و هم کتاب های علمی و اصولی تألیف کرد که تا هنوز در حوزه های علمیه بزرگترین منبع تألیف و تدریس به شمار می روند. مثلا کفایه الاصول او در دو جلد نوشته شده است که فقط فهم آن زمینه اجتهاد را برای طلاب جوان فراهم می کند. تقریبا صد سال است که این کتاب وزین و سنگین، در حوزه های علمی شیعی در عراق و ایران و افغانستان و … تدریس می شود. آری، تاریخ معلم انسانها است. باید از تاریخ عبرت بگیریم. امام علی (ع) : الشرف باالهمم العالیه لا باالرمم البالیـه : شرافت و بزرگی انسان به همت های عالی و بلند اوست نه به استخوانهای پوسیده گذشتگان. ما باید از نقاط مثبت شخصیتهای علمی و مذهبی و تاریخی استفاده کنیم نه از نکات منفی آنها. ما اگر می خواهیم باز یک ملت تمدن ساز و فرهنگ ساز شویم باید چند کار مهم را انجام دهیم :
الف – تاریخ درخشان کشور خویش را بصورت مفصل بخوانیم و از نوابغ علمی و مذهبی و فرهنگی خویش درس عبرت بگیریم و از هر نوع تقلید کور کورانه از فرهنگ بیگانه پرهیز کنیم.
ب – به قول امام علی (ع) از همتهای بلند و اراده های پولادین و آهنین برخوردار شویم. یک انسان اگر همت عالی و بلند داشته باشد، می تواند تمام جهان را تسخیر کند و بر عالم و آدم حکومت کند.
ما در عالم سیاست نیز مردان شجاع و جنگجو و کشورگشا داشتیم. سلطان محمود غزنوی، بزرگترین و شجاعترین سلطان عصر خویش بود. او هند را فتح کرد و اسلام را از افغانستان در شبه قاره هند صادر کرد. ما احمدشاه ابدالی داشتیم که او نیز هند را فتح کرد و بر خراسان و کشور های آسیای میانه سلطه پیدا کرد. ما باید مدیریت و سیاست و شجاعت را از آنها یاد بگیریم.
ج – همه علماء و روشنفکران و مدیران سیاسی جامعه باید بر ضد تبعیض قومی و مذهبی و لسانی و … مبارزه مستمر و مکرر داشته باشند. واقعا کشور ما یک کشور تاریخی و تمدن ساز بوده است. ملت ما سه تمدن بزرگ تاریخی را تجربه کرده است :
1 – تمدن زرتشتی.
2 – تمدن بودایی.
3 – تمدن اسلامی را.
ملت ما حداقل یک تاریخ پنج هزار ساله دارد. کشور ما بجز افغانستان، دو تا نام تاریخی دارد :
1 – آریانا. ۲– خراسان بزرگ.
اما بنیانگذار افغانستان بعنوان یک کشور جدید، احمد شاه ابدالی بود. تاریخ دو صد و شصت ساله کشور ما را به دقت بخوانید و به سرعت در می یابید که یکی از بزرگترین عوامل بدبختی و عقب ماندگی کشور و ملت ما از قافله تمدن بشری، دوری از قرآن و سیره پیامبر و ائمه معصومین (ع) بوده است. قرآن، بشر را همواره به سوی توحید و خدا پرستی و عدالت قومی و نژادی و مذهبی فرا می خواند. اما برخی شاهان گذشته ما از قبیل عبدالرحمن، بیش از بیست سال در این سرزمین به کمک انگلیس حکومت کرد. او چه کار کرد؟ تبعیض قومی و مذهبی و لسانی را آنچنان تشدید بخشید که فقط ۶۲ درصد از مردم هزاره و شیعه را به جرم شیعی بودن و هزاره بودن قتل عام کرد!!
د – باید خود ما تولید علمی و فرهنگی و صنعتی داشته باشیم؛ اگر بخواهیم باز تمدن ساز و فرهنگ ساز شویم، باید نظم و برنامه ریزی داشته باشیم و وقت خویش را پوچ و بی دلیل هدر ندهیم. باید استعداد های علمی و فرهنگی را در دانشگاه ها و حوزه های علمیه کشف کنیم و سپس آنها را حمایت و تربیت کنیم. به قول دکتر شریعتی: ملتی که تولید علمی و فرهنگی نداشته باشد، تولید صنعتی هم نخواهد داشت. امروز ملت ما به ابوعلی سیناها و مولاناجلال الدین ها و … افتخار می کند نه به انسانهای عیاش و دنیا داران زن پرست و زر پرست. راستی آمریکا را ادیسون ها و انیشتین ها و … تبدیل به یک ابر قدرت جهانی کردند، نه رقاصان و نوازندگان عیاش و …
آقای ادیسون در حالی که از تحصیلات عالی برخوردار نبود، فقط ۱۳۰۰ تا اختراع از خویشتن برای ملت آمریکا و جامعه جهانی به یادگار گذاشت. این همه ترقی و تکامل، برای یک انسان عادی، واقعا شگفت انگیز است! اکنون همه ما باید این نظام جدید را مغتنم بشماریم و در ساختن یک افغانستان پیشرفته و ملت متمدن و متدین با هم متحد شویم.
والسلام
دیدگاهتان را بنویسید