خدا انسان را از لجن و روح ملکوتی آفرید؛ انسان در روی زمین دو مصداق دارد:
1 – مرد
2 – زن
خداوند نخست انسان را بهعنوان اشرف مخلوقات خلق کرد و سپس او را بهعنوان خلیفه خویش در روی زمین معرفی کرد. در حدیث قدسی آمده است که لولاک لما خلقت الافلاک: ای محمد (محمد مظهر انسان کامل در روی زمین است) اگر تو را خلق نمیکردم، افلاک را یعنی زمین و آسمان و ستارگان و سیارگان را خلق نمیکردم. در واقع مخاطب اول خدا محمد است و مخاطب دوم و عام خداوند، همه انسانها در روی کره زمین است.
خلقت الافلاک لاجلک و خلقتک لاجلی: تمام زمین و آسمان و ستارگان را برای تو خلق کردم ای انسان؛ اما تو را برای خودم خلق کردم.
پنج نکته مهم:
1- خداوند انسان را از خاک یا لجن آفریده است: اذ قال ربک للملائکه انی خالق بشرا من طین (سوره ص/ 71)
2- بعد از خلق تندیس زیبای آدم و حوا، از روح لطیف و ملکوتی خویش در او دمیده است: فاذا سویته و نفخت فیه من روحی فقعواله ساجدین (ص/72)
3- هنگامی که خداوند انسان را آفرید و به او قوه ادراک و عقل بخشید، به این انسان عاقل و خردمند افتخار کرد و گفت : … فتبارک الله احسن الخالقین (سوره مومنون/ آیه 14).
4- خداوند برای فرشتگان خویش اعلام کرد که من انسان عاقل و خردمند را بهعنوان خلیفه خویش در روی زمین تعیین کردم: و اذ قال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه… (سوره بقره/ آیه 30)
5- خداوند انسان را نسبت به تمام مخلوقات خویش، از نظر جسمی و روحی و عقلی، کاملتر و زیباتر آفرید (لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم (سوره تین/ آیه4).
اکنون بعد از این مقدمه، باید به اصل موضوع پرداخت که سه چهره از زن در جهان اسلام کدامند؟ و باید هر کدام را بشناسیم و از میان این سه چهره کدام زن میتواند الگوی حسنه برای زن مسلمان در کل جهان باشد؟
الف- اولین زن در جهان اسلام که میتواند الگوی حسنه برای کل زنان مسلمان باشد، حضرت فاطمه زهرا دختر نازنین محمد رسول الله است. او در سال پنجم بعثت در مکه متولد شد. نام مادر او خدیجه کبری و نام پدرش محمد رسول الله بود. او در سال دوم هجری در مدینه با حضرت علی ازدواج کرد.
فاطمه از دیدگاه قرآنکریم: در عظمت فاطمه همین بس که سوره کوثر در شأن او نازل شده است: انا اعطیناک الکوثر: ای پیامبر ما به تو کوثر عطا کردیم، یعنی فاطمه را. پس به شکرانه این نعمت بزرگ، دو رکعت نماز شکر بخوان و یک گوسفند یا شتر قربانی کن! پس بدان که دشمن تو ابولهب ابتر است نه تو!
ابولهب عموی پیامبر که یکی از سران کفر و شرک در مکه بود مدام پیامبر را سرزنش و توهین میکرد که پسران محمد (قاسم و طاهر) مردهاند و دختر مال مردم است؛ وقتی که او بمیرد، دختر نمیتواند وارث او شود. اما خداوند با انزال سوره کوثر دهان ابولهب و دشمنان دیگر را بست و به همگی فهماند که میلیونها انسان از نسل فاطمه و محمد در جهان تکثیر و جهانگیر خواهد شد.
فاطمه مصداق اتم عترت و اهل بیت است:
قرآنکریم: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا (الاحزاب/33): خداوند اراده کرده است که رجس و پلیدی ظاهری و باطنی را از شما اهل بیت پیامبر زایل کند و شما را پاک و طاهر و مطهر قرار بدهد.
براساس آیه تطهیر، امام علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین علیهم السلام، مصداق اتم اهل بیت هستند و خداوند آنها را از عصمت و طهارت برخوردار ساخته است. آیه مباهله و سوره هل اتی (آیه اطعام) نیز درباره اهل بیت پیامبر (علی و فاطمه و حسن و حسین) نازل شده است.
اما فاطمه در حدیث قدسی چنین معرفی شده است: «یا احمد لولاک لما خلقت الافلاک و لولا علی لما خلقتک و لولا فاطمه لما خلقتکما: ای احمد! اگر تو نبودی جهان را (زمین و آسمان و ستارگان و سیارگان و…) را خلق نمیکردم و اگر علی نبود تو را خلق نمیکردم و اگر فاطمه نبود، هر دوی شما را خلق نمیکردم.
در حدیث دیگر پیامبر اکرم درباره شخصیت و عظمت فاطمه زهرا چنین فرموده است: «خلق نور فاطمه قبل ان یخلق الارض و السماء…»: نور وجود فاطمه پیش از آفرینش زمین و آسمان آفریده شد.
برخی از مردم پرسیدند ای پیامبر خدا! آیا گوهر وجود فاطمه علیهاالسلام از انسان نیست؟ پیامبر فرمود: فاطمه حوریهای است در سیمای انسان و خداوند او را پیش از آفرینش آدم و عالم و دیگر ارواح انسانها، از فروغ تابناک خود آفرید: فاطمه حوراء انسیه خلقها الله عز و جل من نوره قبل ان یخلق آدم (معانی الاخبار/ صدوق).
یا پیامبر اکرم فرمود: الفاطمه ام ابیها: فاطمه مادر پدرش میباشد. همو بود که در مکه و مدینه چون مادر در کنار پیامبر بود و مدام در غمها و شادیهای پیامبر شریک بود؛ پیامبر هنگامی که در جنگ میرفت اول به سراغ فاطمه میرفت و او را میبوسید و با او خداحافظی میکرد و هنگامی که از جنگ برمیگشت باز به سراغ فاطمه میرفت و او را در بغل میگرفت و میبوسید و میبویید و با اینگونه رفتارش به مردان جاهل و متعصب عرب، شیوه برخورد عاقلانه با زنان و دخترانشان را در عمل آموزش میداد!
یا در حدیث دیگر پیامبر اکرم فرمود: ما رئیت افضل من فاطمه الا ابیها: هیچکس را برتر و فراتر از فاطمه ندیدم جز پدرش. واقعا اگر بخواهیم فضایل فاطمه را از دیدگاه قرآن و سنت و منابع شیعی و سنی بررسی کنیم باید دهها جلد کتاب بنویسیم تا حق مطلب ادا شود. چنانچه علمای سلف و صالح، حق فاطمه را با نوشتن کتب بسیار ادا کرده اند.
دکتر شریعتی درباره عظمت و شخصیت فاطمه زهرا اینگونه سخن گفته است:
خواستم بگویم: فاطمه دختر خدیجه بزرگ است، دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم که فاطمه دختر محمد (ص) است، دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم که فاطمه همسر علی است، دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم که فاطمه مادر حسنین است، دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم که فاطمه مادر زینب است، باز دیدم که فاطمه نیست.
نه، اینها همه هست و اینهمه فاطمه نیست، فاطمه، فاطمه است.
در اینجا بد نیست که فاطمه زهرا را در آئینه شعر محمد اقبال لاهوری، فیلسوف و شاعر پاکستانی نیز به تماشا بنشینیم:
مریم از یک نسبت عیسی عزیز
از سه نسبت حضرت زهرا عزیز
نور چشم رحمت للعالمین
آن امام اولین و آخرین
آنکه جان در پیکر گیتی دمید
روزگار تازه آیین آفرید
بانوی آن تاجدار هل اتی
مرتضی مشکل گشا، شیر خدا
پادشاه و کلبهای ایوان او
یک حسام و یک زره سامان او
مادر آن مرکز پرگار عشق
مادر آن کاروان سالار عشق
آن یکی شمع شبستان حرم
حافظ جمعیت خیر الامم!
تا نشیند آتش پیکار و کین
پشت پا زد بر سر تاج نگین
در نوای زندگی سوز از حسین
اهل حق حریت آموز از حسین
سیرت فرزندها از امهات
جوهر صدق و صفا از امهات
مزرع تسلیم را حاصل بتول
مادران را اسوه کامل بتول
بهر محتاجی دلش آنگونه سوخت
به یهودی چادر خود را فروخت
نوری و هم آتشی فرمان برش
که رضایش در رضای شوهرش
آن ادب پرورده صبر و رضا
آسیا گردان و لب قرآن سرا
گریههای او ز بالین بینیاز
گوهر افشاندی به دامان نماز
اشک او برچید جبریل از زمین
همچو شبنم ریخت برعرش برین
رشته آیین حق زنجیر پاست
پاس فرمان جناب مصطفی است
ورنه گرد تربتش گردیدمی
سجدهها بر خاک او پاشیدمی
فاطمه زهرا بدون شک هم بهترین و زیباترین همسر جوان و نمونه برای علی بود و هم بهترین دختر برای محمد و هم بهترین مادر برای حسنین و زینبین!
مهمترین القاب او صدیقه، طاهره، زکیه، مرضیه و زهرا بودند. یک لقب دیگر او محدثه بود؛ چون جبرئیل امین با او سخن میگفت!
مهر او چهارصد درهم بود که در عصر خود بینظیر بود. مراسم عروسی او نیز بسیار ساده و کم هزینه برگزار شد که باز در عصر خویش بینظیر بود.
فاطمه از نظر علمی و معنوی نیز بعد از محمد و علی واقعا بینظیر بود؛ او حافظ و مفسر قرآن کریم بود؛ او هم در صورت بینظیر بود و هم در سیرت.
او هم در عبادت بینظیر بود و هم در سخاوت و هم در صداقت و امانت!
او بعد از رحلت پیامبر در برابر غصب خلافت و فدک قیام کرد و در مسجد پیامبر دو خطبه آتشین ایراد کرد که واقعا این دو خطبه بر بلوغ علمی و معنوی و فرهنگی فاطمه شهادت میدهد.
ب- زن سنتی: دومین چهره زن، زن سنتی است. البته زن سنتی در طول تاریخ و در همه عصرها و مصرها و در گوشه گوشه جهان اسلام در میان همه قبایل و اقوام مختلف وجود داشته است و تا هنوز دارد.
زن سنتی باید مدام در خانه بنشیند و در زیر نقاب زندگی کند و مهمترین کارش در خانه تولید فرزند و تربیت فرزند و اطاعت از شوهر میباشد. در ضمن زن سنتی، باید یک آشپز خوب و ماهر در خانهاش هم باشد.
متاسفانه زن سنتی حق تعلیم و تعلم هم ندارد. درس خواندن و سواد داشتن برای او عیب و ننگ میباشد. اگر با سواد شود ممکن است برای مرد نامحرم نامه بنویسد! در افغانستان نیز، زن سنتی حق ندارد که به مکتب و لیسه و دانشگاه برود؛ او حق کار در اداره و در مزرعه و در کارخانه هم ندارد.
او حتی حق ندارد که بدون یک انسان محرم بصورت مستقل در شهر و بازار برود و تفریح کند و خرید نماید. البته تعداد زن سنتی در عصر ما رو به کاهش میباشد.
ج: زن غرب زده و فرنگی مآب: بدون شک زن غربزده در جهان اسلام معلول تهاجم فرهنگی غرب میباشد.
در ترکیه هنگامی که اتاترک به قدرت رسید، فرهنگ غربی و فرهنگ برهنگی را در جامعه مسلمان ترک حاکم ساخت.
و در ایران هنگامی که رضاشاه به قدرت رسید، فرهنگ غربی را جایگزین فرهنگ اسلامی و ملی ساخت و نقاب و حجاب را از روی و تن زنان برداشت و جامعه سنتی ایران را در طول بیست سال تبدیل به یک جامعه غربزده و فرنگی ساخت.
و در افغانستان صد سال پیش، امان الله خان پادشاه غازی افغانستان بر اریکه قدرت تکیه زد و فرهنگ غربی را به تدریج جایگزین فرهنگ ملی و اسلامی ساخت. او برای نخستین بار به همسرش ملکه ثریا دستور داد که خود را برهنه کند و لباس سنتی افغانی را دور بریزد و نیز به همه وزیران و درباریان و لشکریان خود دستور داد که در یک محفل شرکت کنند به این شرط که زنان و دختران خود را لخت و عریان در محفل مذکور حاضر کنند. بدینگونه بمب تسلیم در برابر فرهنگ غربی را برای نخستین بار امان الله خان در این سرزمین منفجر ساخت.
او که دوبار با لشکر جرار افغانی علیه ارتش انگلیس جنگید و استقلال افغانستان را با ضرب شمشیر بدست آورد و لقب غازی را از طرف ملت خویش دریافت کرد، بسیار ساده لوحانه در برابر فرهنگ غربی تسلیم شد و بیش از ده سال نتوانست در این سرزمین حکومت کند؛ بلکه علما و ملاها و مولویهای سنی و شیعی بر ضد او فتوای جهاد را صادر کردند و او را تکفیر کردند و مردم کابل و اطراف به رهبری یک مرد عیار به نام حبیب الله کلکانی علیه او شورش و یورش کردند و در کمترین زمان ارگ شاهی را در کابل فتح کردند و پادشاه مترقی و غازی را از سریر قدرت به زیر کشیدند.
بدون شک، روشن فکران غرب زده در جهان اسلام خیال میکردند که اگر غرب پیشرفت کرده و تمدن ساز شده، یک عامل مهمش کشف حجاب از صورت و پیکرزنان بوده است؛ ولی روشنفکران دینی مانند دکتر شریعتی و اقبال لاهوری هرگز کشف حجاب را عامل پیشرفت و ترقی یک کشور اسلامی نمیدانستند. دکتر شریعتی میگوید: حجاب و روسری نشانه استقلال فکری و فرهنگی زن مسلمان در برابر فرهنگ غربی است.
او میگوید زنی که از علم و دانش و هنر محروم باشد بیشتر خود را برهنه میکند و از زیبایی فیزیکی و جسمی اش برای اظهار شخصیت خویش استفاده میکند. زن غرب زده، از نظر او دربرابر فرهنگ غرب احساس بیشخصیتی و احساس حقارت میکند و در نتیجه خود را برهنه میکند و بدینگونه به یک الیناسیون فرهنگی گرفتار میشود که برای رسیدن به فرهنگ غربی و جبران کمبودهایش مدام تقلید میکند و مدام آرایش میکند!
و اقبال لاهوری نیز فاطمه زهرا را بعنوان مهمترین و کاملترین الگوی زن مسلمان در جهان معرفی میکند و با زبان شعر فریاد میکشد که:
شرق را از خود برد تقلید غرب
باید این اقوام را تنقید غرب
قوت مغرب نه از چنگ و رباب
نی ز رقص دختران بیحجاب
نی ز سحر ساحران لاله روست
نی ز عریان ساق و نی ز قطع موست
محکمی او را نه از لا دینی است
نی فروغش از خط لاتینی است
حکمت از قطع و برید جامه نیست
مانع علم و هنر عمامه نیست
علم و فن را ای جوان شوخ و شنگ
مغز میباید نه ملبوس فرنگ
گر کسی شبها خورد دود چراغ
گیرد از علم و فن و حکمت سراغ
ترک از خود رفته و مست فرنگ
زهر نوشین خورده از دست فرنگ
بنده افرنگ از ذوق نمود
میبرد از غربیان رقص و سرود
نقد جان خویش دربازد به لهو
علم دشوار است میسازد به لهو
(جاوید نامه)
اقبال لاهوری ملتهای مسلمان را مدام از تقلید کورکورانه از فرهنگ غربی بر حذر میداشت و در قالب شعر زیبایش اینگونه هشدار میداد:
خدا آن ملتی را سروری داد
که تقدیرش به دست خویش بنوشت
به آن ملت سر و کاری ندارد
که دهقانش برای دیگری کشت
یا در بیت دیگر اینگونه هشدار میدهد:
خلق را تقلیدشان در باد داد
ای دو صد لعنت بر این تقلید باد
بدون شک امروز در جهان اسلام تنها کشوری که به آرزوهای روشنفکران دینی مانند شهید مطهری و دکتر شریعتی و اقبال لاهوری جامه عمل پوشانده، جمهوری اسلامی ایران به رهبری آیت الله العظمی خامنهای میباشد.
جمهوری اسلامی ایران بیش از چهل سال است که در مقابل تهاجم فرهنگی غرب مقاومت کرده و ریسمان رقیت و بردگی غرب را به شدت پاره پاره کرده و به استقلال علمی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و تسلیحاتی و نظامی رسیده است.
امیدوارم که روزی برسد که ملتهای مسلمان و بویژه مردان و زنان مسلمان در افغانستان در برابر تهاجم فرهنگی غرب بایستند و مانند ایران به استقلال سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و نظامی برسند.
والسلام
دیدگاهتان را بنویسید