علی(ع)، نور خدا و دست خدا و شیر خدا بود که روح او از عالم ملکوت، در شبستان جزیره العرب هبوط کرد، تا نظام تاریک جاهلیت را براندازد که برانداخت.
علی(ع) بعد از وجود نازنین پیامبر اکرم(ص)، در این دنیای خاکی، شخصیت بی نظیر و بی رقیب بود. روح او آنچنان بزرگ بود که در این دنیای حقیر نمی گنجید.
فقط یک زن بنام فاطمه که سرور زنان بهشتی است، می توانست با روح ملکوتی او همدم و همقدم و هم آواز شود و به سوی ملکوت اعلا پرواز کند.
دیگر هیچ زنی و هیچ مردی در این دنیا نتوانست آن روح بزرگ را بخوبی درک کند. ضجه های دردناک آن مرد در زیر این گنبد نیلگون، تا هنوز برای بشریت یک معماست. به قول آن دانشمند، یک روح هر چه بزرگتر شود، تنها تر میشود.
علی(ع) نور خدا و دست خدا و شیر خدا بود که روح او از عالم ملکوت، در شبستان جزیره العرب هبوط کرد، تا نظام تاریک جاهلیت را براندازد که برانداخت.
آنچنان فضایل اخلاقی و ارزشهای انسانی و ملکوتی در اوج خود، در وجود او تجسم پیدا کرد که جماعتی کثیر، او را در زمان حیاتش و حتی بعد از مماتش، خداوند آسمانها و زمین می خواندند و می خوانند!
آخر، شخصیتعلی، جامع الاضداد و جامع الابعاد بود. ذهن ناقص بشر نمی توانست و نمی تواند، در عصر جاهلیت قدیم و جدید بپذیرد که یک شخصیت، آنچنان خارق العاده میشود که در فرازمند ترین قله ملکوت پرواز کند؛ و از آن هم فراتر برود و تا بی نهایت مطلق، بسان شاهین تیز پرواز، تمامی آسمانها را در نوردد و تا آنجا جهش کند که در معراج پیامبر، هم قدم و هم سخن پیامبر شود و حتی خداوند، با صدای او با مبعوث خویش سخن بگوید.
در اثبات شخصیت و عظمت علی(ع) همین بس که رقبای سیاسی و حتی برخی مخالفان سرسخت او، او را اینگونه توصیف و تمجید کرده اند:
خلیفه اول: اقیلونی و لست بخیر منکم و علی فیکم: مرا رها کنید. چون بهترین شما نیستم. چرا که علی در بین شما است.
خلیفه دوم: لولا علی لهلک عمر: اگر علی در مسند قضاوت با من همکاری نمی کرد، بدون شک هلاک میشدم.
معاویه: اگر علی یک خرمن از طلا میداشت و یک خرمن از کاه، نخست، خرمن طلا را در راه خدا، برای فقرا توزیع میکرد و سپس خرمن کاه را.
عمروعاص: علی در والذهب المصفا و باق الناس کلهم تراب: علی به منزله در گران قیمت و طلای خالص بود و تمام مردم در برابر شخصیت و عظمت علی(ع) به منزله خاک بود!
و برخی دوستان او نیز او را اینگونه توصیف و تمجید نموده اند:
شافعی، رهبر اهل سنت: و مات الشافعی و لیس یدری، علی ربه ام ربه الله: شافعی در وقت مردن با شاگردانش چنین گفت: شافعی دارد می میرد، اما افسوس که بعد از سالها تحقیق و تفحص در علوم مختلف، نتوانست درک کند که علی(ع) خدای اوست یا پرورگار عالم خدای اوست!
شیخ محمد عبده: هیچ کتابی، در جهان عرب -جز قرآن- در فصاحت و بلاغت نمی تواند با نهج البلاغه علی(ع) رقابت کند.
جرج جرداق مسیحی- لبنانی: ای روزگار و ای طبیعت! چرا باز تمامی ظرفیت و قدرت و انرژی ات را بکار نمی گیری، تا یک علی دیگر برای نسل ما و قرن ما بزایی که نسل ما و قرن ما سخت به یک علی دیگر نیازمند است.
و شهریار شاعر بزرگ ایرانی:
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را؟
و سرانجام، پیامبر اکرم در برکه غدیر، علی(ع) را در حضور یک صد و بیست هزار حاجی، بعنوان خلیفه بلافصل خویش معرفی کرده و با صدای بلند فرمود: من کنت مولاه فهذا علی مولاه: هر که من مولای اویم، این علی مولای اوست.
خدا، بعد از انتصاب علی(ع) به امامت، این آیه مهم را توسط جبرییل به پیامبر ابلاغ کرد:
امروز، کافران، از شکست آیین شما مایوس شدند، بنابراین از آنها نترسید و از مخالفت من بترسید. امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را بعنوان دین جاویدان شما پذیرفتم.(مائده/ آیه ۳)
بدون شک، بعد از انتصاب علی(ع) به خلافت، شور و هلهله عظیمی در بین دوستان علی(ع) بر پا شد و هر کدام به نوبت، امامت علی(ع) را به او تبریک می گفتند. در این روز جشن عظیمی در عالم ملکوت نیز بر پا شد. فرشتگان و قدسیان نیز، غلغله کنان و تبریک گویان در زمین فرود آمدند و انتصاب علی را به پیامبر اکرم(ص) و علی(ع) تبریک می گفتند. باز خواستم که بیشتر از این از علی(ع) سخن بگویم و مدح و منقبت او را به نحو احسن، برای پیروان و عاشقان علی(ع) بیان کنم، ناگه دیدم که قلم از بیان حقیقت بخاطر مصلحت، باز ایستاد و به شدت گریست و سر بشکست!
والسلام
دیدگاهتان را بنویسید