انسان خلیفه خدا در زمین است. قبای خلافت، تنها بر اندام انسان دوخته و انداخته شده است. خلافت امانتی است که برهمه موجودات عرضه شد، اما هیچکدام نتوانست که این رسالت سنگین را تحمل کند جز انسان؛ انسان مسئولیت دارد که به عنوان نماینده خدا در زمین، زمین را بسازد و وراثت و حکومت بر زمین را به عهده گیرد. خداوند از آغاز خلقت تا عصر بعثت محمد(ص) پیامبران بسیاری مبعوث کرد تا به انسان، درس چگونه زیستن و چگونه ساختن را بیاموزند یعنی در هر عصری و در میان هر نسلی پاک ترین و کامل ترین انسان را به عنوان مُبلغ دین و قانون خویش برگزید تا این تبعید شده زمین را از چنگال دیو شرک و بت پرستی نجات بخشیده و به توحید راستین و زلالین دعوت کند.
هر گه، رسالتمداری از جانب معبودش، مسئولیت ابلاغ و ارشاد را به دوش می گرفته است، با لوحه و کتاب و قلم به سراغ خلق می رفته است. قانون خدا در قالب کتاب یا لوحه ای، برای امم و ملل مختلف تبلیغ و تفهیم می شده است. تورات موسی، انجیل عیسی، زبور داوود، صحف ابراهیم و قرآن محمد(ص) بزرگترین و مهمترین نقش توحیدی را برای نجات بشریت در تمام قرون و اعصار به عهده داشته اند، بویژه قرآن، جامع ترین و کامل ترین قانون اساسی خدا در زمین است که در هر عصری و قرنی نجات بخش انسان بوده است و خواهد بود. پیامبران خدا در زمین با سلاح کتاب و قانون برضد طبقات زورمند و زرمند و تزویرگر تاریخ جنگ خونین و آتشین خویش را آغاز می کرده اند. آن ها با مخالفین کتب آسمانی می جنگیدند و تا آخرین لحظات حیات، با هیچ قدرتی سازش نمی کردند و با اسلحه کتاب، کاخ های فرعونی و قارونی و بلعمی را در هم می کوبیدند و از کوخ نشینان و محرومان زمین دفاع می نمودند. به عنوان نمونه : محمد که آخرین پیامبر خدا در زمین بود با سلاح قرآن که کامل ترین کتاب آسمانی است، بر ضد ابوجهل ها و ابولهب ها و ابوسفیان ها جنگید و سیصدوشصت بت را در کعبه ابراهیم در هم شکست و پرستشگاه توحید را از دست متولیان و پرده داران دروغین شرک و بت پرستی نجات بخشید. بعد از نبوت، امامت، بزرگترین و مهمترین رسالت و نقشش، تبلیغ و تفهیم و تفسیر کتاب برای امت اسلامی بوده است. حتی چهره های معصوم و قدّیسین بزرگ اسلام در راه تبلیغ و تحکیم کتاب خدا در زمین، شهادت ها و قتل عام ها و شکنجه ها و زندان ها و غارت شدنها و به اسارت رفتن ها را در تمام قرون و اعصار گذشته تحمل کرده اند. وارثین نبوت و امامت، یعنی علما و فقهای بزرگ و راستین شیعه نیز برای تبلیغ قرآن و سنت، همواره با زورگویان و زرمندان و تزویرگران تاریخ جنگیدند و لختی درنگ و سازش نکردند. آن ها با سلاح کتاب و قلم در هر زمان و زمینی که می زیستند برضد استبداد داخلی و استعمار خارجی آهنگ یورش می کردند و بزرگترین و قویترین ضربه های کاری را بر پیکر پوسیده آنان وارد می ساختند. همه برای کتاب؟! این همه اهمیت چرا؟ برای اینکه کتاب خدا یا کتاب خلق او، غذای فکری و روحی انسان است. بویژه، قرآن که عالی ترین و مقوی ترین غذای فکری و روحی انسان در طول تاریخ اسلام بوده است و در آینده نیز خواهد بود. بدیهی است همانطور که جسم انسان نیازمند به تغذیه مادی است، روح انسان نیز نیازمند به تغذیه معنوی است. همانطور که خالق بزرگ برای جسم انسان، انواع و اقسام غذاهای مادی را در طبیعت بزرگ خویش تدارک دیده و خلق کرده است، برای روح انسان نیز، قوی ترین غذا را که کتاب آسمانی است خلق کرده است. اما گاهی کتاب، نوشته خالق است و گاه نوشته مخلوق. قرآن گفته و نوشته خالق است و کتب علمی و فرهنگی و فنی و صنعتی و … نوشته های مخلوق. از آنجا که خالق بی همتا تمام هستی را خلق کرده است، پس بر تمام رموز و اسرار خلقت آشنا است. از این رو او می داند که چگونه قوانینی را وضع کند تا بشر به فلاح و رستگاری و تکامل انسانی و معنوی دست بیابد. بنابراین قرآن را که مهمترین کتاب آسمانی است در زمین برای خلق خویش فرستاد تا انسان شیوه چگونه زیستن و چگونه مردن را فقط از قرآن بیاموزد. کتب مخلوق اگر مقتبس از کتاب خالق باشند می توانند در ساختن شخصیت و هویت انسان نقش اساسی را بازی کنند وگرنه در ساختن انسان عاجزند. کتب مخلوق در صورتیکه تراوش یافته از عقل ناقص بشری باشند، آنهم منهای شرع، نه تنها فلاح و رستگاری و تکامل معنوی و انسانی را به ارمغان نمی آورند، بلکه بشر را در مخوف ترین و عمیق ترین چاه ضلالت و گمراهی پرت کرده و مخلد در جهنم ابدی می سازند. در هر صورت، کتاب قوه تفکر و تعقل انسان را رشد و تکامل می بخشد و شخصیت و هویت انسان را می سازد و از گذشتگان وحالیان و آیندگان سخن می گوید و قوی ترین و صادق ترین پیک و مخبر صامت در عالم طبیعت است.
کتاب، چه آسمانی و چه زمینی در ساختن تمدن ها و فرهنگ های بزرگ بشری، بزرگ ترین و قوی ترین نقش اساسی را به عهده داشته است و دارد. کتاب، حامل و ناقل عظیم میراث های فرهنگی بشر در طول تاریخ انسان در روی زمین بوده است. کتاب، همواره، رفیق بی رقیب، برای تمام دانشمندان و متفکران اسلامی و غیراسلامی بوده است و خواهد بود. کتاب کلینی می سازد و خمینی و ابوعلی می سازد و ملاصدرا.
کتاب، نابغه پرور است. کتاب به انسان های پوچ و بی هدف، هدف می بخشد و به روح های افسرده و پژمرده جوشش و خروش. کتاب، قاتل تنبلی ها و پوچی ها و رذالت ها و پستی ها است. کتاب، بزرگترین وسیله برای آموزش و پرورش تمام نسل ها در تمام عصرها است. کتاب دانشمند می سازد و دانشمند، کتاب را. کتاب قلم می پرورد و قلم کتاب را می آفریند. کتاب، آئینه تمام نما برای تمام ملت ها و تمدن ها و فرهنگ های کوچک و بزرگ بشری است. آری، کتاب هم انقلاب پرور است و هم انقلابی می سازد. کتاب، در ایجاد انقلابات بزرگ غربی و شرقی، نقش محوری و زیر بنایی را به عهده داشته است. ایجاد رنسانس در غرب و انفجار نور علم در قرون وسطی، به وسیله کتاب صورت گرفته است. انقلاب جوشان و خروشان اسلامی نیز در شرق به وسیله کتاب تحقق یافته است. کتاب هم نقش سازنده دارد و هم نقش سوزنده، هم نقش تعمیری دارد و هم ویرانگری و هم بیدارگر است و هم تخدیرگر. کتاب خوب، روح پرور و انسان پرور است و کتاب بد برای روح انسانی، از زهر قاتل هم، کشنده تر است. بالآخره، کتاب، ترجمان قوانین خدا و خلق او در زمین و طبیعت پهناور است.
کتاب، مانند انسان و هر موجود زنده ای محتاج به خانه و کاشانه است. پس کتابخانه، ضامن حفظ و بقای کتاب در میان تمامی ملت ها است. کتابخانه باغ و بستان دانشمندان و هنرمندان و روشنفکران است. گل زیبا و خوشبوی این باغ کتاب است، کتاب خوب و انسان ساز، نه هر کتابی. کتابخانه، رودخانه ای است که کتاب آب زلال و دانشمند، ماهی شناگر و سرمست آن است. کتابخانه، هم آشیانه کتاب است و هم سازنده کاتب. کتابخانه، مرکز آرامش و آسایش روح ها و رویش اندیشه ها و استعداد های باالقوه انسانی است.
کتابخانه، از مسجد و حسینیه جلوتر و برتر است. چون عابد و واعظ درصورتی می توانند خوب پرستش و خوب موعظه کنند که قبل از پرستش خالق و موعظه خلق، در کتابخانه رفته و از دریای بی کران آن که علم و دانش و کتاب است، بهره ها گرفته و معرفت ها اندوخته باشند، در غیراینصورت، پرستش کورکورانه و وعظ جاهلانه، هیچگونه اثر و ثمر مادی و معنوی برای عابد و واعظ و خلق الله نخواهد داشت. کتابخانه از مدرسه نیز جلوتر و مهمتر است، چه معلم مدرسه قبل از درس محتاج به کتاب و کتابخانه است. معلم یا متعلمی که از کتاب و کتابخانه بهره نگیرد، هرگز قادر نیست پا به مدرسه بگذارد و به تعلیم و یا تعلم بپردازد. بنابراین، کتابخانه، مقدمه واجب است برای پرستش آگاهانه خالق در مسجد و موعظه خلق در حسینیه و تعلیم و تعلم در مدرسه. و در یک کلام، کتابخانه، در یک جامعه جاهلی جهل سوز و علم پرور است.
والسلام
دیدگاهتان را بنویسید