انسان خلیفه خداوند در روی زمین است؛ در سوره بقره، آیه ۳۰ چنین میخوانیم:” و اذ قال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه…”: هنگامی که پروردگار تو به فرشتگان خبر داد که من انسان را به عنوان خلیفه یا نماینده خود در روی زمین قرار دادم؛ فرشتگان اعتراض کردند و گفتند: آیا کسانی را در روی زمین خلیفه تعیین میکنی که فقط فساد و جنایت و خشونت و خونریزی میکنند؟ آیا ما فرشتگان که تو را شب و روز حمد و ستایش و تقدیس میکنیم، از این انسان جلاد و خونریز برتر و فراتر نیستیم؟ خداوند در پاسخ فرشتگان گفت: ای فرشتگان! من چیزی را درباره انسان میدانم که شما هرگز نمیدانید. آنگاه خداوند تمام حقایق اسماء را یا حقایق علوم را به آدم عرضه کرد و آدم با آن استعداد شگفت انگیزش فوری در حافظه اش ضبط کرد و بعد آن حقایق علوم را به فرشتگان عرضه کرد. فرشتگان احساس عجز کردند و گفتند ما قادر نیستیم اینهمه حقایق را یکدفعه یاد بگیریم. ما فقط قادریم که تو را عبادت و تقدیس کنیم و به بعض فرمانهای تو عمل کنیم. تو خودت عالم و حکیم مطلق هستی.
خداوند به آدم دستور داد که تمام حقایق علوم را یا اسماء را برای فرشتگان خبر بده و آدم تمام حقایق علوم یا اسماء را برای فرشتگان توضیح داد. خدا به فرشتگان گفت: من نگفتم برای شما که من غیب آسمانها و زمین را میدانم و استعداد شگفتانگیز انسان را فقط من میدانم نه شما. و من از اعمال پنهان و عیان شما با خبرم. سوره بقره(آیات ۳۰تا ۳۳).
بر اساس آیات مذکور به جرات میتوان گفت که انسان موجودی است عاقل و متفکر و مختار که دارای استعدادهای باالقوه و شگفت انگیز می باشد، این انسان عاقل و متفکر و مختار میتواند در اثر تعلیم و تعلم به تمامی علوم دینی و انسانی و تجربی دست پیدا کند و به کمال مطلوب برسد. بدون شک فرشتگان از نظر استعداد نسبت به انسان کاملا ضعیف می باشند و ظرفیت خلیفه خدا شدن در روی زمین را دارا نمی باشند. اما انسان بخاطر داشتن آن استعدادهای عظیم علمی و معنوی میتواند ردای خلافت الله را در روی زمین به تن کند و زمین را به صورت ایده آل اعمار نماید و عظیمترین تمدنها و فرهنگها را در روی زمین خلق کند.
انسان از لجن و روح خدا آفریده شده است.
نفس یا روح انسان: دو قوه دارد: الف- قوه نظری یا عقل نظری یعنی قوه مدرکه انسان.
ب- قوه عملی یا حکمت عملی.
عقل نظری همان چهره رو به حق نفس است که انسان را به سوی خدا دعوت میکند. اما عقل عملی چهره رو به بدن و رو به خلق نفس است؛ این چهره رو به پایین میباشد. عقل عملی در عالم دنیا کارایی دارد. در حقیقت این چهره مربوط به نفس انسان در مقام فعل وعمل است.
اما قوه نظری یا عقل نظری که جوهر ذات نفس را تشکیل میدهد، باقی است به بقای نفس انسان. پس اهم علوم، علومی است که به قوه نظری انسان مربوط میشود. حکمت عملی به درد دنیا میخورد و در مرتبه دوم قرار دارد.
علومی که به کمال قوه نظری ما مربوط است خود دو قسم است: ۱- علومی که به نحوی به عالم دنیا مربوط است مثل طبیعیات و ریاضیات و علوم تجربی که مربوط به این عالم هستند.
۲- علومی که همه جا مفیدند. مثل معرفه الله که هم در دنیا مفید است و هم در عالم برزخ به درد می خورد. قسم دوم علوم همان حکمت و فلسفه میباشد که درباره شناخت خدا و اوصاف و اعمال خداوند بحث میکند؛ در این علم رابطه خدا با موجودات مورد بررسی قرار میگیرد. به عبارت دیگر:
تنها علمی که به هیچ نحو به عالم اجسام اختصاص ندارد، همان الهیات بمعنی الاخص می باشد که درباره ذات و صفات خداوند بحث میکند.
این عالم دار تکلیف میباشد. علوم طبیعی و تجربی فقط به درد این دنیا می خورد. آن علوم نظری که به درد آخرت میخورد، الهیات بمعنی الاخص است که درباره معرفه الله و معرفت النفس و معرفه المعاد بحث میکند.
بر اساس این تحلیل قوام علم به روح و نفس انسان است نه به مغز انسان.
مغز فقط ابزاری است در زیر سلطه روح که روح به کمک مغز می تواند بر بعض علوم یا تمام علویه سلطه پیدا کند.
روح با کمک جسم خدا را عبادت و پرستش میکند و به کمک قلب عشق می ورزد و ترحم میکند و رحمت و غضب میکند. روح از طریق چشم میبیند و از طریق گوش می شنود و از طریق لسان سخن میگوید و مزههای شورو شیرین را درک می کند.
روح از طریق حس لامسه لمس می کند و از طریق حس شامه اشمام میکند.
در یک کلام روح انسان بر جسم او سلطه مطلق دارد و تدبیر و مدیریت بدن در زیر سلطه اوست. اگر روح انسان از بدن او مفارقت کند، او فوری می میرد و به مثابه چوب و سنگ بی حرکت میشود.
اکنون بعد از این مقدمه طویل به اصل موضوع می پردازم و آن این است که انسان به عنوان خلیفه خدا در روی زمین دارای جنس مذکر و مونث میباشد.
از ابتدای خلقت تا امروز و تا روز قیامت در بین انسان مذکرو مونث تناکح و تفاسل وجود داشته و دارد و خواهد داشت.
اگر تناکح و تفاسل در بین نسل بشری وجود نداشته باشد، جامعه بشری به تدریج منقرض میشود و از بین میرود.
قرآنکریم همه جامعه بشری را در آیه زیر تحت عنوان ناس مخاطب خویش قرار داده است:
یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکرو انثی و جعلنا شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقاکم(سوره حجرات/ آیه ۱۳):
ای مردم عالم! ای انسانهای روی زمین! ما شما را از یک مرد و از یک زن خلق کردیم و شما را شعبه شعبه و قبیله قبیله قرار دادیم، تا همدیگر را بشناسید و در سایه شناخت و معرفت با هم زندگی مشترک تشکیل بدهید. اما یک قاعده مهم را در این آیه برای شما بیان میکنم که انسان به عنوان خلیفه من در روی زمین مثل حیوانات آزاد نیست که هرکاری را در روی زمین انجام بدهد.
و آن قاعده این است که ” ان اکرمکم عندالله اتقاکم”: بهترین شما و گرامی ترین شما در نزد خداوند با تقواترین و قانونمند ترین و دیندار ترین شما است، نه هر انسان فاسد و مفسد و خلافکار.
یعنی انسانی در نزد خداوند مقرب است که به قانون شریعت عمل کند و به واجبات و محرمات خداوند معتقد باشد و از گناهان کبیره و صغیره در حد امکان فرار کند.
در این آیه به وضوح بیان شده که اگر خداوند مردم عالم را شعبه شعبه و قبیله قبیله آفریده بخاطر تعارف است نه تفاضل و تفاخر. شعوب جمع شعب است و شعب در زبان عربی بمعنای ملت است. و قبائل جمع قبیله است و قبیله یعنی تیره و تبار و نام یک قوم کوچک است. ملت از قبائل مختلف ساخته میشود. بدون شک تمام قبائل و ملل جهان مدیون ازدواج دو جنس مذکر و مونث به نام پدر و مادر می باشند. اگر پدر و مادری در این جهان وجود نداشتند دیگر ملل و قبائل مختلف با زبانهای مختلف به وجود نمی آمدند.
خداوند بعد از پرستش خود، خدمت به پدر و مادر را دومین فریضه برای تمام انسانهای زمین بویژه برای فرزندان ذکر نموده است:” و قضی ربک الا تعبدوا الا ایاه و باالوالدین احسانا اما یبلغن عندک الکبراحدهما او کلاهما فلا تقل لهما اف و لا تنهرهما و قل لهما قولا کریما(سوره الاسراء/ آیه ۲۳): پروردگار تو مقرر داشت که جز مرا پرستش نکنید و بعد از پرستش خداوند به پدر و مادر خویش احسان و نیکی کنید. اگر یکی از آن دو یا هر دو نزد تو به پیری رسیدند، به آنان ” اف” نگو و آنان را از خود مران و با آنان سنجیده و بزرگوارانه سخن بگو. واخفض لهما…(سوره الاسراء/۲۴) و همیشه پرو بال تواضع و تکریم را با کمال مهربانی نزدشان بگستران. بگو پروردگارا چنانکه پدر و مادر مرا از کودکی به مهربانی پروردند، تو در حق آنها رحمت و مهربانی بفرما!
در احادیث نبوی در مورد احسان به والدین بسیار سفارش شده و از آزردن آنان نکوهش به عمل آمده است. پاداش نگاه دوستانه به پدر و مادر حج مقبول می باشد. رضایت آن دو رضایت الهی و خشم آن دو خشم خدا میباشد. احسان به پدر و مادر عمر را طولانی میکند و سبب میشود که فرزندان نیز به ما احسان کنند.
در احادیث آمده است: حتی اگر تو را زدند، تو اف نگو، خیره نگاه نکن، دست بلند نکن، جلوتر از آنان راه نرو، آنان را به نام صدا نزن، کاری نکن که مردم به آنان دشنام بدهند؛ پیش از آنان منشین و پیش از آنکه از تو چیزی بخواهند به آنان کمک کن!
مردی مادرش را به دوش گرفته، طواف میداد، پیامبر را در همان حالت دید، پرسید: آیا حق مادرم را ادا کردم؟ فرمود: حتی حق یکی از نالههای زمان زایمان را ادا نکردی.
از پیامبر اکرم سوال شد: آیا پس از مرگ هم احسانی برای والدین هست؟ فرمود: آری؛ از راه نماز خواندن برای آنان و استغفار برایشان و وفا به تعهداتشان و پرداخت بدیهیهایشان و احترام به دوستانشان.
مردی از پدرش نزد پیامبر شکایت کرد، حضرت پدر را خواست و پرسش نمود. پدر پیر گفت: روزی من قوی و پولدار بودم و به فرزندم کمک میکردم. اما امروز او پولدار شده و به من کمک نمی کند. رسول خدا گریست و فرمود: هیچ سنگ و شنی نیست که این قصه را بشنود و نگرید! سپس به آن فرزند فرمود: انت و مالک لابیک: تو و دارایی ات از آن پدرت هستید.
در حدیث آمده است: حتی اگر والدین فرزند خود را زدند، فرزند بگوید: خدا شما را ببخشد! که این کلمه همان قول کریم است. احسان به والدین، از صفات انبیاء است. والدین تنها پدر و مادر طبیعی نیستند.
در بعض احادیث، پیامبراکرم و علی امیرالمومنین علیهما السلام پدر امت به حساب آمده اند.
همچنان که حضرت ابراهیم(ع) پدر عرب به حساب آمده است:” مله ابیکم ابراهیم در قرآنکریم ذکر شده است.
پیامبراکرم(ص): دعاء الوالد لولده کدعاء النبی لامته( مشکات الانوار/ص ۱۶۲): دعای پدر برای فرزندش همانند دعای پیامبر است برای امتش.
امام علی امیرالمومنین(ع):
اکرم ضیفک و ان کان حقیرا و قم علی مجلسک لابیک و معلمک و ان کنت امیرا: اکرام کن مهمان خود را، اگرچه او یک آدم خیلی کوچک و حقیر باشد. و در مجلست هنگام ورود پدر و معلمت ایستاد شو، اگرچه تو امیر باشی؛ یعنی اگرچه پادشاه و وزیر و قاضی و وکیل باشی، باید در هنگام ورود پدر و معلمت در مجلست در مقابل آنها بایستی و به آنها احترام کنی.
پیامبراکرم(ص): الجنه تحت اقدام الامهات: بهشت در زیر قدمهای مادران میباشد.
اگر بخواهیم تمامی آیات و روایات را براساس منابع تشیع و تسنن درباره حقوق والدین بررسی کنیم باید در قالب چند جلد کتاب قطور آنها را به رشته تحریر درآوریم تا حق مطلب ادا گردد. وگرنه در قالب یک مقاله هرگز نمی توانیم تمام آیات و روایات را مورد بررسی قرار بدهیم.
اکنون باید الگوهای حسنه را برای پدران و مادران این سرزمین و جهان اسلام معرفی کنیم تا با شناختن بهترین الگوها بتوانیم مراحل رشد علمی و معنوی و مادی را به صورت موفق طی کنیم.
قرآنکریم اولین و کاملترین الگوی حسنه را برای امت اسلامی و بویژه برای پدران مسلمان محمد رسول الله را معرفی کرده است:
لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه…(سوره احزاب/ آیه ۲۱):
بدون شک محمد رسول الله بهترین و کاملترین الگوی حسنه برای شما امت اسلامی می باشد.
پیامبر اکرم(ص): انا و علی ابوا هذه الامه: من و علی پدر معنوی برای این امت هستیم. بر اساس آیه و روایت مذکور به جرات میتوان گفت: محمد و علی این دو شخصیت بی نظیر تاریخ اسلام هم بهترین و کاملترین الگوی حسنه برای کل امت اسلامی و بویژه برای مردان مسلمان می باشند و هم پدر معنوی برای کل پدران در سرزمینهای اسلامی.
نسل جوان ما باید بجای خواندن زندگینامه لنین و استالین و فیدل کاسترو و چه گوارا و… که برضد اسلام و قرآن می جنگیدند، زندگینامه محمد رسول الله و علی مرتضی را بخوانند که قرآن آنها را به عنوان بهترین الگوی حسنه معرفی کرده است.
پیامبر اکرم برای زنان و مادران مسلمان چهارزن را بعنوان بهترین و کاملترین الگوی حسنه معرفی کرده است:
الف- مریم بنت عمران مادر حضرت عیسی پیامبر را.
ب- آسیه بنت مزاحم، زوجه فرعون را.
ج- خدیجه بنت خویلد همسر نازنین خود را که تمام ثروت و قدرت خود را در راه رشد اسلام و قرآن نثار کرد.
د- فاطمه زهرا دختر نازنین خود را به عنوان سیده النساء العالمین و بهترین الگوی حسنه برای کل زنان و مادران عالم معرفی کرد.
فاطمه زهرا به عنوان بهترین و کاملترین الگوی زن مسلمان در روز بیستم جمادی الثانی، در سال پنجم بعثت در مکه معظمه دیده به جهان گشود. پدر او محمد رسول الله و مادر او خدیجه کبرا و همسر شجاع او علی مرتضی بودند. جمهوری اسلامی، روز بیستم جمادی الثانی، روز تولد حضرت فاطمه زهرا را روز زن و روز مادر معرفی کرده است. در این روز عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت در ایران و عراق و لبنان و افغانستان و بعض کشورهای اسلامی، میلاد مسعود حضرت فاطمه و حضرت امام خمینی را تجلیل می کنند.
بدون شک هم فاطمه با تولد خود مصداق اتم کوثر در کل جهان اسلام شد و هم امام خمینی مصدر خیر کثیر در ایران و جهان اسلام شد و تاریخ بشریت را دگرگون ساخت.
بدون شک فاطمه هم حافظ و مفسر قرآن بود و هم یک خطیب و سخنور توانا در میدان سخن؛ و هم در میدان عبادت و سخاوت و انسانیت و معرفت یک بانوی نمونه و بی نظیر بود.
در یک کلام، او هم یک همسر نمونه برای علی بود و هم یک مادر نمونه برای حسنین و زینبین و هم یک دختر نمونه بود برای پدرش محمد رسول الله. او مصداق اتم عصمت و طهارت و عفت بود. بدون شک او میتواند در هر زمین و زمانی زیباترین و کاملترین الگوی حسنه باشد برای کل زنان و دختران و مادران مسلمان در کل جهان اسلام و بویژه برای زنان و دختران و مادران مسلمان در سرزمین افغانستان.
والسلام
نویسنده: محمد حقپرست
منابع:
۱-قرآنکریم/ کلام الله مجید
۲- اصول کافی/ جلد دوم/ کلینی
۳- مشکات الانوار/ ص ۱۶۲
۴- تفسیر نورالثقلین
۵- تفسیر نمونه
۶- تفسیر مجمع البیان
۷- تفسیر فرقان
۸- بحارالانوار/ ج ۱۶/ علامه مجلسی
دیدگاهتان را بنویسید